جمله فعلیه
( جمله فعليه را در اين درس و جمله ي اسميه را در درس آينده مي خوانيم )
نكته ي مهم1: جمله ي فعليه : جمله اي است كه غالباً با « فعل » شروع مي شود (فعل ماضي ، فعل مضارع ، فعل امر . . . ) و هر فعلي نياز مند به « فاعل » است ، جملات زير همگي فعليه هستند زيرا هر كدام با يك فعل شروع شده اند.
1)أنـْزَلَ اللهُ الْمَطَرَ فَأَحْيا بِهِ الأرضَ . (جمله ي فعليه ، چون با فعل ماضي شروع شده است .)
2)يُسَبِّحُ لِلّهِ ما في السَّموات و ما في الأرض . (جمله ي فعليه ، چون با فعل مضارع شروع است .)
3)اِصْبِرُوا إنَّ اللهَ مَعَ الصّابرين . ( جمله ي فعليه، چون با فعل امر شروع شده است . )
نكته ي مهم2 : گفتيم هر فعلي ، فاعلي دارد و پديد آمدن فعل ، بدون فاعل محال است و دانستيم كه « فعل » هميشه همراه « فاعل » مي آيد.
راه هاي تشخيص فاعل
1) تشخيص از طريق معني : مطمئن ترين راه براي يافتن فاعل در جمله ، ترجمه ي عبارت و درك مفهوم جمله است و مي دانيم كه فاعل در جمله ، انجام دهنده ي كار است و با استفاده از سوال ( چه كسي ؟ ) مي توانيم فاعل جمله را تشخيص دهيم .
2) تشخيص از طريق علامت: « فاعل » علامتي دارد كه با ديدن آن به « فاعل » بودن كلمه پي مي بريم. علامت فاعل « رفع ــُـ » است . يعني كلُّ فاعلٍ مرفوعٌ
اعراب فاعل « رفع » است ! ( كُلٌّ فاعلٍ مرفوعٌ ) معمولاً علامت رفع اين نشانه ها هستند : ( ــُـــــٌـ )
نكته ي مهم 3 : فاعل در جملات عربي پس از فعل مي آيد ؛ يعني : فعل + فاعل + . . .
جَــلَــسَ الــتِّلميذُ عَلَــي الْكُرسِّي . جاءَ عليٌّ .
فعل فاعل و مرفوع فعل فاعل و مرفوع
نكته ي مهم4 : فاعل در جملات عربي بعد از فعل و به سه صورت مي آيد :
1- اسم ظاهر : خَلـَقَ الـلهُ الـسَّموات و الأرضَ بـالْحَقِّ .
فاعل و اسم ظاهر
2- ضمير بارز ( آشكار ) : اِصْبِرُوا إنَّ اللهَ مَعَ الصّابرين .
فاعل ضمير بارز « واو »
3- ضمير مستتر ( پوشيده ) : هذِهِ الكوفَةُ تَبْدُو مِنْ بَعيدٍ .
( فاعل اين عبارت ضمير مستتر « هي » در فعل « تَبْدُو » است . )
نكته ي مهم5 : برخي از صيغه هاي فعل هاي ، ماضي ، مضارع و امر داراي ضمير بارز ( فاعل بارز ) و برخي ديگر از صيغه ها داراي ضمير مستتر ( فاعل مستتر ) هستند .
توجه كنيد :
1) در فعل ماضي : تمام ضمايري كه در آخر فعل ماضي مي آيند (12 ضمير ) ضمير بارز ( آشكارا ) ناميده مي شوند و همه ي آن ها « فاعل » براي فعل خود هستند . (در صيغه هاي مفرد مذكر و مفرد مؤنث غايب ، فاعل ضمير مستتر است ، در مفرد مذكر « هُوَ » و در مفرد مؤنث « هِيَ » مستتر است )
2) در فعل مضارع : ضماير ( ـا ( نِ ) ، و ( نَ ) ، ـْنَ ، يـ ( نُ ) در پايان 9 صيغه ي فعل مضارع بارز ( آشكار ) هستند و در پنج صيغه ي بقيه ( مفرد مذكر غايب ، مفرد مؤنث غايب ، مفرد مذكر مخاطب ، متكلم وحده و متكلم مع الغير) ضماير ( هُوَ ، هِيَ ، أنْتَ ، أنا ، نَحْنُ ) فاعل ، مستتر هستند.
3) در فعل امر : ضماير ( ـا ، ـوا ، يـ ، ـْنَ ) در پايان فعل امر مخاطب ( حاضر ) ، بارز ( آشكار ) هستند و فقط ضمير ( أنْتَ ) در صيغه ي « مفرد مذكر » مستتر است .
نكته ي مهم 6 : در زبان عربي فعل از لحاظ « مذكر و مؤنث » بودن تابع فاعل خود مي باشد ؛ مانند:
● يَدْخُلُ الْمُعَلِّمُ الصَّفَ . ( مذكر ) ● تَدْخُلُ الْمُعَلِّمةُ الصَّفَ . ( مؤنث )
فعل فاعل فعل فاعل
نتيجه : مطابقت ميان فعل و فاعل از نكات بسيار مهم است ! با تمرين و تكرار اين موضوع را ياد بگيريم .
نكته ي مهم7 : كاربرد « فاعل » در زبان عربي همراه صيغه هاي غايب با صيغه هاي ديگر تفاوت مي كند . در صيغه هاي غايب ، هر گاه فاعل به صورت اسم ظاهر بيايد ، فعل در آغاز جمله به صورت مفرد مي آيد . به مثالهاي زير توجه كنيد تا موضوع را بهتر بفهميد ؛
صيغه هاي غايب :
|
مذكّر |
مؤنّث | ||
|
مفرد مثني جمع |
نَجَحَ الْمُعَلِّمُ نَجَح الْمُعَلِّمانِ نَجَحَ الْمُعَلِّمُونَ |
مفرد مثني جمع |
نَجَحَتْ الْمُعَلِّمةُ نَجَحَتْ الْمُعَلِّمتانِ نَجَحَتْ الْمُعَلِّماتُ |
|
|
|
|
|
نكته ي مهم8 : هرگاه فاعل به صورت « اسم ظاهر » نيامده باشد ، فعل همراه ضميري مي آيد كه
همان ضمير ، « فاعل » است وبه آن ضمير بارز مي گويند . به مثالهاي زير توجه كنيد تا به موضوع پي ببريد.
ألْمؤمِنُ نَجَحَ فاعل ضميرمستتر« هو » ألْمؤمِنةُ نَجَحَتْ فاعل ضميرمستتر« هي »
ألْمؤمِنانِ نَجَحا فاعل ضمير بارز« ـا » ألْمؤمِنَتانِ نَجَحَتا فاعل ضميربارز « ـا »
ألْمؤمِنُونَ نَجَحُوا فاعل ضمير بارز« واو » ألْمؤمِناتُ نَجَحْنَ فاعل ضميربارز« ـْنَ »
تذكر : توجه كنيد كه كلمه« الْمؤمِن » در آغاز تمام جمله ها « فاعل » نيست بلكه « مبتدا » است .
نكته ي 6 : در صيغه هاي « مخاطب و متكلّم » همانند تمامي زبان ها ، فاعل به صورت « ضمير» مي آيد؛ ولي به صورتمستتر ( مخفي ) مانند :
أجْلِسُ ( أنا ) ــ تَجْلِسُون ( و ) ــ تَجْلِسينَ ( يـ ) ــ نَشْكُرُ ( نَحْنُ )
مستتر بارز بارز مستتر
سؤالات مهم :
1- آيا در زبان فارسي ميان فعل و فاعل مطابقت صورت مي گيرد ؟
● در بيشتر مواقع مطابقت صورت مي گيرد ، اما موارد استثنايي هم وجود دارد ، مثلاً هر گاه بخواهيم براي فاعل مفرد ، احترام قائل شويم ، فعل را بصورت جمع مي آوريم ، مثل : آقاي مدير تشريف ندارند ، خواهشمندم تشريف بياوريد .
● هر گاه فاعل جمع و بي جان باشد ، مي توانيم فعل آن را بصورت مفرد بياوريم ، مثل : ديوار ها فرو ريخت .
2- جمله ي « معلمان در كلاس نشستند » را به دو صورت مي توانيم به عربي برگردانيم .
● صورت اول : جَلَسَ اَلْمعلِّمونَ فِي الصَّفِ .
● صورت دوم : اَلْمعلِّمونَ جَلَسُوا فِي الصَّفِ .
3- در صيغه هاي « اُكْتُبْ » ، « اَكْتُبُ » ، « نَكْتُبُ » فاعل را مشخص كنيد .
ضماير مستتر « أنْتَ » ، « أنا » و « نَحْنُ » فاعل فعل هاي مذكور هستند . فاعل در اين سه صيغه حتماً بايد مستتر باشد . (واجب الْاستتاراست .)
4- در فعل هاي فوق آيا فاعل مي تواند ظاهر شود ؟
خير ، همان طور كه گفتيم ، فاعل در اين سه صيغه ( سه فعل ) هميشه مستتر و ظاهر نمي شود و محلاً مرفوع است .
مفعولٌ به و جار و مجرور
الف) مفعولٌ به : مفعولٌ به = كلمه اي است كه كار بر روي آن واقع مي شود و مفعولٌ به هميشه منصوب است و علامت نصب آن غالباً ( ــًــَـ ) است ، مانند :
يَـــدْخُـــلُ الْمـــؤمــــنُ الْــــجَــنَّةَ ـــ كَــــتــــَبَ الـــطّـــالبُ رســالـــةً .
فعل فاعل و مرفوع مفعول به و منصوب فعل فاعل و مرفوع مفعول به و منصوب
نكته ي1: در جمله هاي فعليه ( جمله هايي كه با فعل شروع مي شوند ) معمولاً سه ركن اصلي و اساسي دارند كه عبارتند از : فـعل + فـاعل + مـفعولٌ بـه . . .
مانند : يَضْرِبُ الــلّـــهُ الــأمـثالَ .
فعل فاعل مفعولٌ به
■ انواع فعل از نظر داشتن يا نداشتن « مفعولٌ به » :
1) فعل لازم : به فعل هايي كه معناي آن ها با فاعل كامل مي شود و نياز به مفعولٌ به ، ندارند ، « فعل لازم » گفته مي شود ؛ مثل : جَلَسَ سعيدٌ . سعيد نسشت .
نكته ي2 : اگر فعل جمله ، با سوال چه كسي را ؟ و چه چيزي را ؟ معني ندهد ، فعل لازم است و گرنه متعدي مي باشد .
2) فعل متعددي : به فعل هايي كه علاوه بر فاعل ، به مفعولٌ به ، هم نياز داشته باشد « فعل متعدي » مي گوييم ؛ مانند :
أكَلَ الثَّعْلَبُ قَـــلْبَ الْــحِمارِ .
فعل فاعل مفعولٌ به
نتيجه : « مفعولٌ به » كلمه اي است كه كار فاعل بر روي آن واقع مي شود.
مفعولٌ به فقط در جملاتي مي آيد كه فعل آن ها « متعدي » است.
نكته ي 3 : در زبان فارسي هم ، برخي از فعل ها لازمند ( نياز به مفعول ندارند ) و برخي از فعل ها متعدي اند ( نياز به مفعول دارند ) .
فعل هاي لازم == آمد ، نشست ، رفت ، اعتماد كرد ، آشكار شد و . . .
فعل هاي متعدي == گرفت ، خورد ، ديد ، زد ، فهميد ، نوشت و . . .
راه هاي تشخيص مفعولٌ به
1 - تشخيص از راه معنا : با ترجمه ي يك عبارت ، معلوم مي شودكه مفعولٌ به دارد يا نه ، مفعولٌ به ، معمولاً با حرف نشانه ي « را » در فارسي همراه است و در عربي داراي علامت مخصوصي است .
2- تشخيص از راه علامت : در زبان عربي « مفعولٌ به » داراي علامتي است كه به وسيله ي آن علامت ، مي توان مفعولٌ به را تشخيص داد .
علامت « مفعولٌ به » معمولاً عبارت است ( ــَــًـ ) يعني مفعولٌ به پيوسته منصوب است.« كُلٌّ مفعولٍ منصوبٌ .»
نكته ي 4 : در زبان فارسي براي پيدا كردن مفعول از «چه كسي را » و «چه چيز را» استفاده مي كنيم ، همين امر در عربي نيز مي تواند راهنماي ما براي جست و جو « مفعولٌ به » باشد .
1- اُطْلُبْ الْعِلْمَ و لا تَكْسَلْ . علم را بجوي و تنبلي نكن . ( چه چيز را بايد جست ؟ علم را ، پس« علم » مفعول و منصوب است . )
2- شاهَدَ سلمانُ فاطمةَ ( س ) سلمان فاطمه را ديد . ( چه كسي را ديد ؟ فاطمه (س) را ، پس « فاطمه » مفعول منصوب است .
نكته ي 5 : ضماير « منفصل منصوب » : ضماير منفصل منصوب معمولاً در ابتداي جمله مي آيند و « مفعولٌ به » مي باشند ؛ مانند : إِيَّاكَ نَعْبُدُ و إِيَّاكَ نَسْتَعينُ .
مفعولٌ به مفعولٌ به
مفعولٌ به معمولاً بعد از فاعل مي آيد.
توجه : ضماير منفصل منصوب عبارتند از : إِيَّاكَ ( تورا ) ، إِيَّاكُمْ ( شما را ) ، إِيَّاي ( مرا ) ( ده صيغه ي باقي مانده از اين ضماير را در آينده خواهيم خواند ) .
2) ضماير متّصل به سه قسم كلمه : ضماير متّصل به هر سه قسم كلمه ( فعل - اسم - حرف ) متصل مي شود و هرگاه با فعل بيايند ، غالباً « مفعولٌ به » است .
مانند : قَدْ جَعَلَكَ اللهَُ حُرّاً . إنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللهِ
مفعولٌ به و محلاً منصوب مفعولٌ به و محلاً منصوب
كلمات ( جَعَلَ و نُطْعِمُ ) فعل اند كه همراه ضماير ( ـكَ و ـكُمْ ) آمده اند و اين دو ضمير « مفعولٌ به » هستند .
توجه : ضماير متّصل ، به سه قسم كلمه عبارتند از : ( ـه ، ـهُما ، ـهُم ، ـها ، ـهُما ، ـهُنَّ ، ـكَ ، ـكُما ، ـكُم ، ـكِ ، ـكُما ، ـكُنَّ ، ـي ، ـنا )
ب) جار و مجرور
نكته ي 1: در زبان عربي تعدادي از حروف هستند كه مانند حروف اضافه فارسي اند . اين حروف « حروف جر » ناميده مي شود و ويژگي آن ها اين است كه اسم بعد از خود را « مجرور » مي كنند ، حروف جر در عربي درست ، كار حروف اضافه ، در فارسي را انجام مي دهند .
1- تَقْنُطوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ . ( از رحمت الهي نااميد نشويد . )
حرف جار حرف اضافه
2- يَدْخُلُونَ في دينِ اللهِ أفْواجاً . ( دسته دسته وارد در دين خدا مي شوند . )
حرف جار حرف اضافه
3- بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ . ( به نام خداوند بخشنده ي مهربان . )
حرف جار حرف اضافه
4- لَيْسَ كــَـمِثْلِهِ شيءٌ . ( هيچ چيزي مانند او نيست . )
حرف جار حرف اضافه
نكته ي2 : در زبان عربي اسم بعد ازحرف جر را ( مجرور ) ( اسم و حرف جر را با هم « جار و مجرور » ) مي نامند و در زبان فارسي اسم بعد از حرف اضافه را « متمم » مي گويند ؛ مانند :
شاهَدَتُ تلميذاً فـي الــشَّارعِ . دانش آموزي در خيابان ديدم . فـي االشّارعِ :
جار و مجرور
حرف جر مجرور به حرف جر حرف اضافه متمم
نكته ي 3 : مهم ترين حروف جر در زبان عربي كه اسم بعد از خود را « مجرور » مي كنند، عبارتنداز : حروف جر : به حروفي از قبيل : مِنْ ( از ) ، فـِي (در) ، إلي (به ، به سوي) ، لـِ (براي) ، عَلي (بر،برروي) بـ ِ(با) ، كـ َ(مانند) ، عَنْ (از) و . . . « حروف جر » و به اسم بعد از آن ها « مجرور » و به هر دو « جار و مجرور » مي گوييم . و حروف جر، هميشه قبل از اسم مي آيند .
سوالات مهم
1- فرق معنايي كلمه ي « الطالب » در دو عبارت « ذَهَبَ الطّالبُ » و « رأيتُ الطّالبَ » چيست ؟
● دو كلمه از لحاظ معنايي فرقي ندارند ، هر دو معني « شاگرد يا دانش آموز » مي دهند ولي از لحاظ نقش با هم فرق مي كنند ، اولي « فاعل و مرفوع » و دومي « مفعولٌ به و منصوب » است.
2- آيا مي توان گفت كه يكي از نشانه هاي اسم بودن ، وجود حرف جر قبل از آن است ؟
بله ، زيراحروف جر قبل از اسم مي آيند و اسم بعد از خود را مجرور مي كند.
3- چرا فعل هاي لازم به مفعول نياز دارند ؟
چون اين قبيل از فعل ها با فاعل خود معني تام و كاملي دارند و براي كامل شدن معني جمله ، نياز به مفعول نيست ؛ مانند : جاءَ الطّالبُ . ( دانش آموز آمد . )
فعل لازم فاعل
4- آيا مفعولٌ به ، در آغاز جمله نيز قرار مي گيرد ؟
بله ، مانند : إِيَّاكَ نَعْبُدُ . ( فقط تو را مي پرستيم . )
وبلاگ کانون عربی دهدشت