انواع اعراب
مهترين كلمات مبني كه اعراب همگي آنها « محلي » ميباشد عبارتند از:
1) ضماير ، 2) اسماء اشاره ( جز در صيغههاي مثّني كه اعرابشان فرعي و با حروف است )
3) اسم هاي موصول ( جز در صيغههاي مثنّي كه اعرابشان فرعي و با حروف است )
4) اسم هاي شرط ، 5) اسم هاي استفهام بجز ایّ
جمله و شبه جمله ( جار و مجرور ، ظرف ) نيز اعرابشان « محلّي » ميباشد . مانند :
اَلـــلّــهُ بَــعَـــثَ الْــأَنـبـيـاءَ .
اللّهُ : مبتدا و مرفوع با اعراب اصلي ظاهري ( ضمه ) .
بَعَثَ : فعل وفاعل (جملهي فعليه) ، فاعلش ضمير مستتر « هُو » جملهي فعليهي « بَعَثَ » خبر براي مبتدا و محلاً مرفوع .
الْأَنبياءَ: مفعولٌ به و منصوب با اعراب اصلي ظاهري « فتحه » .
ألْــحَــمْـــدُ لِـــلّــــهِ .
ألْحَمْدُ: مبتدا و مرفوع با اعراب ظاهري « ضمه » .
لِلّهِ: جار و مجرور (شبه جمله) ، خبر براي مبتدا و محلاً مرفوع .
تعريف اعراب تقديري : برخي كلمات با وجود معرب بودن علامتهاي اعراب را نميپذيرند و اعراب آن ها را از نقش كلمه در جمله بايد تشخيص داد . به چنين اعرابي در اصطلاح « اعراب تقديري » ميگويند . مثل اعراب كلمه « اَلْقاضي »
حكَم الْقاضي العادلُ بالْعدلِ أحْتَرِمُ الْقاضيَ الْعادلَ نحن بحاجةٍ إلي الْقاضي الْعادِلِ.
فاعل و تقديراً مرفوع مفعولٌ به و منصوب ظاهراً مجرور به حرف جر تقديراً
علامت اعراب كلمهي « اَلْقاضي » فقط در عبارت دوم ظاهر شده است يعني در حالت نصبي ، حركت فتحه ( ـَـ ) را پذيرفته است .
كلمهي « القاضي » اسم « معرب » است كه در حالات رفعي ( ـُــٌـ ) و جري ( ـِــٍـ ) اعرابش ظاهر نمي شود ، بلكه « تـقديري » است ، اما در حالت نصبي اعرابش ، اصلي ظاهري ميباشد و با فتحه ( ــَـ ) منصوب شده است .
كلماتي كه اعرابشان تقديري است ، عبارتند از :
1- اسم منقوص 2- اسم مقصور 3- اسم مضاف به «ياء» متكلم
1- تعريف اسم منقوص : به اسمهايي مانند « قاضي ، رامي ، حافي ، هادي ، داعي ، عالي ، راضي و ... » كه به حرف ياء ما قبل مكسور ( ـِـي ) ( به شرطي كه ياء مشدّد نباشد ) ختم ميشوند اسم « منقوص » ميگويند .
اعراب اسم منقوص : اسم منقوص اگر داراي ( الـ ) باشد در حالتهاي « رفع » و « جر » اعرابش تقديري و در حالت « نصب » اعرابش اصلي ظاهري است . مانند :
جاءَ اَلـْقاضِي . رأيتُ اَلْـــقـــاضِـــيَ . نَظَرتُ إلي اَلْـقاضِـي .
فاعل و تقديراً مرفوع مفعول به و منصوب با اعراب اصلي ظاهري «فتحه » مجرور به حرف جر تقديراً
حالا اگراسم منقوص خالي از « الـ » باشد ، غالباً « ياء» آخر آن به تنوين كسره تبديل ميگردد : (غير از حالت نصب ) . مانند :
جاءَ قـاضٍ . رأيتُ قـــاضِــياً نَظَرتُ إلي قـاضٍ .
فاعل و تقديراً مرفوع مفعول به و منصوب با اعراب اصلي ظاهري «فتحه مجرور به حرف جر تقديراً
2- تعريف اسم مقصور: به اسمهايي مانند « هُدَي ، دنيا ، فَتَي ، كُبْرُي و ... » كه به حرف « الف » ختم ميشوند ، اسم « مقصور» ميگويند .
اعراب اسم مقصور: اسم مقصور در هر سه حالت ( رفع ، نصب ، جر ) اعرابش « تقديري » است و در هيچ حالتي اعرابش ظاهر نميشود . مانند :
جاءَ اَلْـفَـتَـي . رأيتُ اَلْـفَـتَـي . نَظَرْتُ إلي اَلْـفَـتَـي.
فاعل و تقديراً مرفوع مفعولٌ به و تقديراً منصوب مجرور به حرف جرّ تقديراً
حالا اگراسم مقصور خالي از « الـ » باشد ، غالباً الف آن به تنوين فتحه يعني (نصب ــًـ ) تبديل ميگردد : مانند : هُدَي ، فَتَي .
نكته ي مهم 1 : تنوين اسمهاي منقوص (غير از حالت نصب ) و اسمهاي مقصور ، علامت اعراب به شمار نميآيد .
3- تعريف اسم مضاف به ياء متكلم : هر اسمي كه به ضمير « ياء » متكلم وحده اضافه شود . اعرابش تقديري است : مانند : قَلَمي ، اَبـي ، اَخي ، والِدَتـي و ...
جــــاءَ اَخــــــي . رأيتُ اَخــــــــــي .
فاعل و تقديراً مضاف اليه و مبني مفعول به تقديراً مضاف اليه و مبني
مرفوع محلاً مجرور منصوب محلاً مجرور
نَـظـَرْتُ إلـي اَخـــــــــي .
مجرور به حرف مضاف اليه و مبني
جار تقديراً محلاً مجرور
نكته ي مهم 2 : اعراب ضمير متكلم وحده « ياء » در هر سه جمله « مضاف اليه » و محلاً مجرور است ، زيرا ضماير مبنياند و اسمهاي مبني اعرابشان « محلّي » است .
اعراب تقديري اسم مقصور و اسم منقوص عبارتند از :
اعراب تـقديري |
رفع |
نصب |
جر |
« فتي » مقصور |
تـقديري |
تـقديري |
تـقديري |
« قاضي» منقوص |
تـقديري |
اصلي ظاهري ـَـًـ |
تـقديري |
نكته ي مهم 3 : تنوين ، اسمهاي منقوص (غير از حالت نصب ) و مقصور علامت اعراب به شمار نميآيند .