معرفی بارودی:

بارودی در سال 1838 در قاهره متولد شد و در سال 1904 در گذشت . بارودی در هفت سالگی پدر خود را از دست داد و در مدرسه نظام درس خواند و از آن فارالتحصیل شد. او در کنار خدمت به ارتش به مطالعه ی آثار ادبی و دواوین شعرا بسیار مشتاق بود.

 در بیست سالگی به نظم شعر پرداخت و با زبان ترکی ، فارسی ، انگلیسی و فرانسه آشنا شد و به مناصب عالی دولتی و نظامی رسید و به علت شرکت در انقلاب عرابی پاشا هفده سال را در تبعید گذراند. دیوان او در دو جلد حاوی موضوعات سنتی چون مدح و عزل و فخر و حماسه و موضوعات جدید در امور سیاسی و انتقادات اجتماعی است.

بارودی در حماسه های خود و اشعار تحریض کننده اش آمال ملت و عطش او را به آزادی و عشق و علاقه اش را به عدالت و مساوات بیان می کند او در میهن پرستی پیش گام شاعران دیگر بود .او مبتکر نوعی انتقاد اجتماعی به صورت طنز و هجا بود .

برخی او را شاعر((نهضت)) و کسی که به شعر ، زندگی دوباره بخشید می شناسند.

شاعر تلخ و شیرین را چشیده و تجربه های ارزشمندی را در زندگی اش را بدست آورده است و در این قصیده جوانان را به استفاده از فرصت ها برای رسیدن به سربلندی و بزرگی تشویق کرده است .و او معتقد است که در این زندگی فقط تلاش گران موفق می شوند. و او معتقد است که مردم عمرشان را تباه می کنند مگر انسان های متصف به اخلاق نیک و کسانی که به حقیقت زندگی پی برده اند. بارودی احساس کرده است که مردم سرزمینش، تنها از تنبلی و سستی رنج می برند. از این رو به تلاش و کار فرا می خواند.

این ابیات همچنین راجع به ارزش وقت با اشاره به حدیث معروف امام علی ( ع ) می باشد

« الفرصةُ تَمُرُّ مَرّ السَّحاب فَانتَهِزوا فُرصَ الخیر »   فرصت چون ابر می گذرد پس فرصت های نیک را غنیمت بشمارید

 

إغتنام الفرصة ( غنیمت شمردن فرصت )

1 ـ بادر الفرصةَ و احذر فوتَها              فَبُلوغُ العِزِّ في نیل الفُرص

لغات:  بادِر: فعل امر از باب مفاعلة ، به معنی مبادرت کن، شتاب کن / احذَر : فعل امر از ثلاثي مجرد به معنی دوری کن

فَ : در این جا فای تعلیلیه به معنی زیرا، برای این که/ بلوغ : مصدر ثلاثي مجرد به معنی رسیدن / العزّ: بزرگواری، عزت

الفُرص : جمع مکسر و مفرده : الفرصة

ترجمه: از فرصت استفاده کن و از به  هدر دادن آن  بر حذر باش   زیرا راه رسیدن به عزت در استفاده از فرصت هاست.

شاعر در این بیت می خواهد گوشزد کند هر کس از فرصت ها به نیکی استفاده کند به بزرگواری و عزت می رسد.

2 ـ و اغتَنِم عُمرک أیّام الصبا             فَهو إن زادَ مع الشیبِ نَقَص

لغات: إغتنم : فعل امر از باب افتعال به معنی استفاده کن ، غنیمت شمار / الصبا: کودکی

( زاد و نقص ) دو فعلی هستند که در کلام عرب هم به صورت لازم استعمال می شوند و هم به صورت متعدی.

زاد = زیاد شد، زیاد کرد ـ نقص =  کم شد، کم کرد،

ترجمه: در روز گار جوانی از عمر خود بهره ببر؛ چون اگر عمر با پیری فزون شود، نقصان و کاهش می یابد.

چون زاد و نقص فعل شرط و جواب شرط هستندبه مضارع ترجمه شده اند و لازم به ذکر است که « الصبا و الشیب » متضاد هم هستند.

3 ـ إنّما الدنیا خَیالٌ عارضٌ                  قَلَّما یَبقی و أخبارٌ تُقَصّ

لغات: إنّما: ( إنّ + ما ) إنّ : از حروف مشبّهة بالفعل. ما : مای کافّة ( حرفی که از عمل کردن انّ جلو گیری می کند ) ترکیب ( إنّ ) با ( ما ) دلالت بر حصر می کند . از ادات حصر است، به معنی فقط ، تنها ، منحصراً ، بنابرین الدنیا : مبتدا و

تقدیرا مرفوع  است / قَلّما : قلّ + مای کافّة که مانع از گرفتن فاعل شده است و اصطلاحی است که به صورت ( کمتر، به ندرت ) ترجمه می شود /  خیال عارضٌ : رویای گذرا و نا پایدار . /  اخبار: معنای لغویش خبر هاست اما در این جا به صورت ( قصه ها ) ترجمه می شود /  تُقَصُّ : فعل مجهول و نائب فاعلش ضمیر مستتر ( هی ) است که جمله صفت و محلا مرفوع برای اخبار است.

ترجمه : بدون شک دنیا رؤیایی گذرا است که به ندرت باقی می ماند و اخباری است که روایت می شود.

4 ـ فَابتدر سَعیک و اعلم أنّ من                  بادر الصید مع الفجر قَنَص

لغات : ابتدر : فعل أمر از باب افتعال به معنی پیشی گیر ، سبقت گیر / قنص : شکار کرد

إعلم : فعل امر از ثلاثی مجرد که از فعل های دو مفعولی است که جمله « أنّ من ......» جای گزین دو مفعول  آن شده است

ترجمه: بتابرین تلاش و توان خود را به کار گیر و بدان کسی که همراه شپیده دم به شکار مبادرت کند، موفق می شود ( کسی شکار می کند که در سپیده دم برای شکار خارج شود ) که شاعر در این بیت برای تشویق کردن مخاطب به تلاش و کوشش در موقع خودش از نوعی استعاره تمثیل استفاده کرده است، به این صورت که کسی در کار خودش موفق است که کار را در موقع خودش انجام دهد.

5 ـ وَ اترک الحرصَ تَعِش في راحةٍ                قَلّما نال مناه من حرص

لغات: تعش : فعل مضارع مجزوم ، برای این که بعد از طلب واقع شده است / منی : جمع مکسز « منیة»  به معنی آرزوها، مفعول به و تقدیرا منصوب است من : اسم موصول در نقش فاعل و محلا مرفوع

ترجمه: حرص و طمع را رها کن تا در آسایش زندگی کنی ، کسی که حرص و طمع بورزد به ندرت به خواسته ی خود می رسد. این بیت هم معنی است با بیت قَصِّر الآمال في الدنیا تَفز    فدلیل العقل تقصیر الأمل

آروزها را در دنیا کوتاه کن تا رستگار شوی     برای این که نشانه عقل کوتاه کردن آرزوست.

6 ـ قد یَضُرُّ الشيء تَرجو نفعه                 رُبّ ظمآن بِصفو الماء غصّ

لغات: قد: حرف تقلیل است در صورتی که بر سر فعل مضارع بیاید، یعنی بر قلت و کمی وقوع فعل دلالت می کند، به معنای : گاهی ، به ندرت و .... / رُبَّ : حرف جرّ است که اسم بعد از آن همیشه مجرور ظاهرا و مرفوع محلا به عنوان مبتدا می باشد./ ظمآن: صفت مشبهة بر وزن « فعلان » به معنای : تشنه / صفو الماء : آب زلال

ترجمه: گاه چیزی که به سود آن امید داری ضرر می رساند و چه بسا تشنه ای که از آب پاک و زلال گلو گیر شود.

این بیت  اشاره دارد به آیه قرآنی ﴿ عسی أن تُحبّوا شيئا و هو شرٌّ لکم ﴾ چه بسا چیزی را دوست داشته باشید ولی آن

برای شما بد باشد. و شاعر در این جا برای بهتر رساندن مقصود خود از استعاره تمثیل استفاده کرده است.

7 ـ هذه حکمة شیخٌ عالم             فاقتنصها فَهی نِعم المقتنَص

لغات: اقتنص: فعل امر از باب افتعال از ریشه « قتص » به معنای شکار کن، / نعم : فعل مدح است به معنای : چه نیکو

المقتنص: اسم مفعول از باب افتعال به معنای شکار شده

ترجمه: این پند پیری داناست پس آن را شکار کن که خوب شکاری است.

شاعر در این بیت  گرفتن حکمت از دانشمند پیر را به شکار کردن ماهی تشبیه کرده است

8 ـ رأیتُ الدهر مُختلفا یدور      فلا حُزنٌ یَدومُ و لا سرورٌ

لغات: الدهر: روزگار  در نقش مفعول اول / مختلفا : اسم فاعل از باب افتعال به معنای : متفاوت در نقش مفعول دوم

حزن و سرور  متضاد هم هستند.

ترجمه: روز گار را در گردشش متفاوت دیدم نه غم ادامه می یابد و نه شادی

این  بیت اشاره دارد به مثل معروف « یومٌ لنا و یومٌ علینا »  یعنی روزی دبه سود ما و روزی به زیان ما

8 ـ دقّاتُ قلب المرء قائلة له              إنّ الحیاة دقائقٌ و ثوانٍ

لغات: دقات: جمع مونث سالم و مفردش « دقّة » به معنای ضربان قلب / دقائق : جمع دقیقة و اسم غیر منصرف است و در این جا به جهت ضرورت شعری تنوین گرفته است، / ثوانٍ : جمع « ثانیة»  اسم غیر منصرف است و تنوین عوض از حرف محذوف است ، ثوانٍ در اصل « ثواني » اسم منقوص است چون به صورت اسم نکره استعمال شده است ، یاء از آخر آن حذف شده است و به جای آن تنوین آمده است.

ترجمه:  تپش های قلب انسان به او می گویند: بی تردیدذزندگی دقیقه ها و ثانیه هاست.

این بیت  مردم را به آگاهی وبصیرت و عدم غفلت از زندگی و استفاده ی بهینه از موقعیت هاست.

9 ـ في الجبن عارٌ و في الاقدام مکرمةٌ             و المرء بالجبن لا یَنجو من القدر

لغات: الجبن: ترس / عار و مکرمة  متضادند و همچنین الجبن و الإقدام  دو کلمه متضاد هم هستند / اقدام : شجاعت

ترجمه: در ترس ننگ است و در شجاعت یزرگواری است و انسان با ترس از قضا و قدر نجات نمی یابد.

اشاره به این است که قضا و قدر حتمی است و انسان با ترس و بز دلی نمی تواند خود را از قضا و قدر برهاند.

10 ـ و ما المال و الاهلون إلّا ودائع                  و لابُدّ یوما أن تُردّ الودائع

لغات: ودائع: جمع ودیعة به معنای : امانت ها و اسم غیر منصرف است. / لابُدّ : ترکیبی از لای نفی جنس و اسم لای نفی جنس است به معنای « به ناچار، باید» / تُردّ : فعل مضارع مجهول و مضاعف به معنای: برگردانده شود

ترجمه: مال و فرزندان فقط امانت هایی هستند که باید روزی امانت ها بر گردانده شوند.

به این مفهوم است که  انسان نباید در این دنیا بر چیز های از دست رفته غم و اندوه بخورد.

                                                   حَولَ النصّ

1 ـ أکتُب عُنواناً آخَر لِلقصیدة عَلَی حَسب رأیکَ:

عنوان مناسب دیگری را برای قصیده بر اساس نظرتان بنویسید.

از عناوین زیر می توانید یکی را انتخاب کنید:

بادِر الفُرصة ـ الفُرصة کالذّهب ـ الحکمة

2 ـ اِنتَخِب الأنسب لِمفهوم القصیدة:

مناسب ترین بیت به مفهوم قصیده را انتخاب کنید.

با توجه به ترجمه ابیات زیر ، بیت مناسب را انتخاب کنید:

ـ رأیتُ الدَّهر مُختلِفا یَدورُ         فَلا حُزنٌ یَدومُ و لا شُرورُ

روز گار را دیدم که حالت های مختلفی دارد و غم و شادی ای نیست که همیشگی باشد

ـ دَقّاتُ قلب المرءِ قائلةٌ له         انّ الحیاة دَقائقٌ و ثوانٍ

تپش های قلب انسان به او می گوید که زندگی دقیقه ها و ثانیه هاست.

ـ في الجُبنِ عارٌ و في الاقدام مَکرُمة           وَ المَرءُ بِالجُبنِ لا یَنجو مِن القدر

تر، عار وننگ و شجاعت، بزرگی و شرافت است، و با ترس و وحشت، انسان از قضا و قدر نجات نمی یابد!

3 ـ احفظ ثلاثة أبیاتٍ من قصیدة سامي الباروديّ.

سه بیت از قصیده ی بارودی را حفظ کنید.

4 ـ للتعریب:

به عربی ترجمه کنید.

با توجه به متن درس جملات را به عربی برگردانید.

1 ـ من ایام جوانی را از عمر خود را مغتنم می شمارم. ( مغتنم می شمارم + ایام جوانی + عمر خود را )

2 ـ عزت در غنیمت شمردن فرصت هاست. این جمله، اسمیه است، نهاد این جمله عزت است. آن را مبتدا قرار داده سپس « غنیمت شمردن فرصت ها  است » را به عربی برگدانید.

 

اختبر نَفسک ( 1 )

                                                                                                                                                                                                                                          

 

1 ـ عَیِّن المُستثنی و المُستثنی منه:

مستثنی و مستثنی منه را مشخص کنید:

ـ لا یَفوزُ النّاسُ اِلّا المُجدّین مِنهُم

تنها تلاشگران از میان مردم موفق می شوند.

با توجه به قواعد، کلمه ای که بعد از « الّا » آمده باشد چه نامیده می شود؟

کلمه « المُجدِّین » به نظر شما از کدام کلمه قبل از « ا لّا » استثنا شده است، آن کلمه اصطلاحا چه نامیده می شود؟

ـ کُلُّ شئء هالکٌ الّا وَجهَهُ

هر چیزی جز ذات اقدس « الله » نابود شدنی است.

با توجه به قواعد و ترجمه « وجه » مستثنی است یا مستثنی منه ؟ به نظر شما این کلمه از کدام کلمه قبل از « الّا » استثنی شده است؟

2 ـ تَرجم ما یلي:

جمله های زیر را ترجمه کنید:

﴿ إنّ الانسان لفي خُسرٍ  الّا الَّذین آمنوا و عَملوا الصالحات ﴾

همانا انسان به جز ، کسانی که ایمان آورده و کار نیک انجام دادند، در ضرر و زیان هستند.

کُلُّ شئءٍ یَرخُصُ إذا کَثُرَ اِلّا الأدب

هر چیزی غیر از ادب هرگاه زیاد شود، ارزان و بی مقدار می شود.

اِختبر نَفسک ( 2 )

                                                                                                                                                                                                 

 

 

املأ الفراغ بالکلمة المناسبة: 

جای خالی را با کلمه ی مناسب پر کنید.

1) « هل جزاءُ الاحسانِ الّا ............ » ( الاحسانُ ـ الاحسانَ )

آیا پاداش نیکی جز نیکی است؟

با توجه به این که جمله قبل از « الّا » استفهامی و ناقص است و به خبر نیاز دارد کدام یک از دو کلمه داخل پرانتز را انتخاب می کنید؟

2 ـ « لا تَعبدوا الّا .........» ( اللهَ ـ اللهِ )

فقط خدا را بپرستید

با توجه به این که جمله قبل از الّا منفی و ناقص است و به مفعول نیاز دارد، کدام یک از دو کلمه داخل پرانتز را انتخاب می کنید؟

3 ) ما کنتُم الّا ............. ( خاشعون ـ خاشعینَ )

فقط خاشع بودید

جمله قبل از الّا منفی و ناقص است، ، « کان » فعل ناقص و ضمیر « تُم » بارز اسم آن است، به نظر شما خبر آن کدام است؟ توجه داشته باشید که نصب اسم های جمع مذکر سالم با « ین » می باشد.

 

تمارین                                                        

التمرین الاول

اهداف تمرین اول این است که  اولاً دانش آموزان با فن ترجمه آشنا شوند، ثانیا با درک مطلب و چگونگی جواب دادن به سؤالات متن آشنایی پیدا کنند، ثالثاً به ترکیب و نقش کلمه در جمله آشنا شوند.

پیام اخلاقی متن ، عبارتند از ارزش و اهمیت علم و یاد گیری علم است.

اِقرأ النصّ التالي و ترجمه ثُمَّ أجب عن الاسئلة:

متن زیر را بخوانید و آن را ترجمه کنید سپس به سوال ها پاسخ دهید.

دخل رسول الله ( ص ) المسجد وحیداً

پیامبر ( ص ) به تنهایی وارد مسجد شد.

و لم یُشاهد هناک الّا جماعتینِ

در آن جا جز دو گروه را مشاهده نکرد،

جماعةً یَتَفَقَّهونَ و جماعةً لم یکن لهُم عملٌ  الّا الدُّعاء!

گروهی را که علم می آموختند و گروهی را که کارشان فقط دعا بود

فقال کلا المجلسینِ الی الخیرٍ

فرمود: هر دو مجلس خوب است.

أمّا هؤلاء فیدعون اللهَ.

اما این ها خدا را  می خوانند.

و أمّا هؤلاء فَیَتَعلَّمونَ و یُفَقِّهونَ الجاهل .

 و اما این ها علم می آموزند و نادان را آگاه می سازند.

هؤلاء أفضلُ

این ها برترند

بالتعلیم أُرسِلتُ ثُمَّ قَعدَ مَعهُم.

برای آموختن و یاد دادن فرستاده شده ام سپس با آنان نشست.

1) ماذا شاهد النبيُّ « ص » في المسجد؟

پیامبر ( ص ) در مسجد چه مشاهده کرد؟

برای پاسخ، جمله زیر را با توجه به متن تکمیل کنید:

شاهَدَ النبيّ ( ص ) جماعتینِ، جماعةً........... و جماعةً.................

2) ما هو هدف بعثة النَبِيّ « ص »؟

هدف از بعثت پیامبر ( ص ) چه بود؟

با توجه به سطر آخر متن ، جمله زیر را کامل کنید:

هدف بعثة ( ص ) هو .........

3) أعرب ما اشیرَ الیه بخطٍ.

آن چه را که با خط به آن اشاره شده است ترکیب کنید.

« وحیداً » حالت  رسولخدا ( ص ) را به هنگام ورود به مسجد بیان می کند، آن را ترکیب کنید و اعرابش را بنئیسید. « جماعتینِ » بعد از ألّا آمده و قبل از الّا نیز به مفعول نیاز دارد، با این توضیح این کلمه چه نقش و اعرابی دارد؟

با توجه به این که « لم یکن » فعل ناقص و « لهُم » جار و مجرور و خبر مقدم است، به نظر شما اسم این فعل ناقص کدام است و باید چه اعرابی داشته باشد؟

« یدعون » فعل و فاعل آن ضمیر بارز « واو » است. این فعل متعدی است و نیاز به مفعول دارد، مفعول آن را پیدا کرده و ترکیب کنید.

« یُفَقِّهون » مثل « یدعون » است با توجه به آن « الجاهل » را ترکیب کنید.

« هولاء افضل » یک جمله اسمیه است و هر جمله اسمیه دارای مبتدا و خبر است، با این توضیح که « هولاء » یک اسم مبنيّ است و باید اعرابش محلی باشد، آن را ترکیب کنید.

التمرین الثاني

شَکِّل الکلمات التي أشیر الیها بخطٍّ:

کلماتی را که با خط به آن ها اشاره شده است حرکت گذاری کنید:

1) أستشیر  النّاس الّا الجاهلین.

به غیر از نادانان، با مردم مشورت می کنم.

« أستشیر » فعل مضارع از باب استفعال و صیغه متکلم وحده است. با این توضیح این فعل را حرکت گذاری کنید.

« الجاهلین » اسم فاعل و جمع مذکر سالم است؛ با توجه به این که « ن » جمع مذکر سالم فتحه دارد، این کلمه را حرکت گذاری کنید.

2) کُلّ شَئء هالک الّا وجهه

هر چیزی جز ذات اقدس الله، نابود شدنی است.

« کلّ » مبتدا و مرفوع، « شئء » مضاف الیه و مجرور است، به نظر شما خبر این جمله کدام است و باید چه اعرابی داشته باشد؟ با توجه به این که « هالک » اسم فاعل است ، آن را حرکت گذاری کنید.

« وجه » با توجه به این که این کلمه بعد از « الّا » آمده است و جمله قبل از « الّا » نیز کامل است، این کلمه باید چه اعرابی داشته باشد؟

3) و ما المال و الاهلون الّا ودائع                 و لابُدَّ یوماً أن تُردّ الودائع

و مال و فرزندان جز امانت نیستند      و ناگزیر روزی باید امانت ها بر گردانده شود

« الاهلون» به « المال » عطف شده است و چون معطوف به تبعیت از ما قبل خود اعراب می گیرد، لذا مرفوع شده است . اکنون که « الاهلون » مرفوع است ، به نظر شما « المال » باید چه اعرابی داشته باشد.

« ودائع » : این کلمه بعد از الّا آمده است و قبل از الّا « المال » مبتدا و « الاهلون » معطوف است . به نظر شما جمله قبل از « الّا » چه نقصی دارد ؟ با عنایت به این که « ودائع » غیر منصرف است و تنوین نمی پذیرد، آن را حرکت گذاری کنید.

التمرین الثالث

عیِّن الاصحّ و الادقّ في الترجمة:

صحیح ترین و دقیق ترین ترجمه را مشخص کنید:

1) لا تطلب الّا الحسنات.

ـ فقط خوبی ها را طلب کن

ـ مخواه جز خوبی را

ـ خوبی ها را تنها مخواه

با  توجه به این که جمله قبل از « الّا » منفی است و در چنین مواقعی ، جمله را به صورت مثبت و با آوردن کلماتی مانند: « فقط، بی شکب ، تنها و ...» ترجمه می کنند، ترجمه صحیح را انتخاب کنید.

2) « فَلن نزیدَکُم الّا عذاباً»

ـ جز عذاب را بر شما نمی افزاییم.

ـ پس اضافه نمی کنیم جز عذاب را

ـ فقط عذاب را بر شما خواهیم افزود.

با توجه به توضیح شماره یک ترجمه صحیح را انتخاب کنید.

کارگاه ترجمه

با استثنای مفرغ در قواعد همین درس آ شنا شدید، در استثنای مفرغ می توان جمله را به صورت مثبت و مؤکد ترجمه کرد؛ به عبارت دیگر برای این که در استثنای مفرغ ما قبل الّا نیز منفی است. لذا منفی در منفی مثبت می شود. مانند:

ما جاء الّا هذا الطالبُ:  فقط این دانش آموز آمد

ما في الدار الّا حسنٌ؛  فقط حسن آمد.

در ترجمه عبارت هایی که از لفظ « انّما » استفاده شده است ، از کلماتی مانند: تنها ، فقط، بی شکّ ....استفاده می شود:

انّما العزّة لله و رسوله و للمومنین: عزّت فقط از آن خدا و پیامبرش و مؤمنان است.

اکنون با توضیح داده شده متن زیر را بخوانید و غلط های موجود در آن را تصحیح کنید |( زیر غلط های موجود در ترجمه

خط کشیده شده است) شما با توجه به توضیحات بالا و اطلاعات قبلی، خودتان آن را با توجه به متن عربی تصحیح کنید.

هذا خلق الله

الخفافیش من أعجب مخلوقات الله تعالی. فلاتُساعدُ ها عند الطیران الّا آذانُها فَهي لا تَستفیدُ من عیونها عند الحرکة! قد زَوَّد الله تعالی هذا المخلوق العجیب بِحاسّة سَمعٍ حادّةٍ جدّاً یَستعمِلُها للاجتناب من الاصطدام بِالاشیاء أثناء الطَّیران. هو یُرسلُ موجاتٍ صوتیةً قصیرةً و عند اصطدام هذه الموجات بِشئءٍ تَرتَدُّ إلیها فَیسمَعُها الخُفّاشُ و یُدرکُ مکان الشئء و حجمه و بُعده. و لا یَتَمتَّعُ بِهذه القُدرةِ الّا الخُفّاشُ

 

این آفرینش خداست

خفاش ها از زیباترین  مخلوقات خداوند متعال هستند. هنگام راه رفتن  فقط گوش ه  به کمک می کند. و او از چشمش

هنگام پرواز  استفاده نمی کند.

خداوند متعال این آفریده ی شگفت را به حسّ بسیار تیز شنوایی مجهز کرده است که آن را برای پرهیز از بر خورد با  اشیاء پس از  پرواز استعمال می کند.

این حیوان، امواج صوتی بلندی  را دریافت می کند و هنگام بر خورد این امواج به شئ ، این امواج به سوی او بر می گردد، خفاش آن را می بیند  و مکان و حجم و فاصله ی آن را در یافت می کند.

بهره نمی برد از این توانایی مگر خفاش

 

صور جمال در قرآن کریم

برای اختصاص دادن چیزی به چیزی دیگر از روش های مخصوص استفاده می شود که با یک نوع از آن در درس های پیش آشنا شدید که تقدیم و تأخیر برخی از کلمات بود. اکنون به دو روش دیگر از روش های اختصاص یا حصر اشاره می شود.

1) ادات نفی + ادات استثنا

همان طور که می دانید، این نوع ساختارف ساختار استثنای مفرغ است که آن را باید به صورت مثبت و با تأکید ترجمه کرد ؛ به مثال زیر توجه کنید:

 ﴿ و  ما محمَّدٌ الّا رسولٌ قد خلت من قبله الرُّسلُ ﴾

محمد فقطط فرستاده ای است که پیش از او فرستادگانی بوده اند.

در این آیه حضرت محمد ( ص ) در رسول بودن حصر شده است یعنی او فقط یک فرستاده است نه چیزی دیگر. به عبارت دیگر در این آیه رسول بودن به محمد ( ص ) اختصاص داده شده است و چیز های دیگری هم چون « شاعریت ، الوهیت و ...» را از او نفی کرده است.

ما حسنٌ الّا کاتبٌ:  حسن فقط نویسنده است.

اگر کسی قبلا گمان می کرد که حسن، شاعر یا پزشک یا .....است با این عبارت به او معلوم می شود که حسن فقط نویسنده است نه چیز دیگر

2) انّما + ......

« انّما » یکی از ادوات حصر است که با نحوه ی ترجمه آن در درس پیش آشنا شدید. به آیه زیر توجه کنید:

﴿ انّما یَخشی الله من عباده العلماء ﴾   از میان بندگان خداوند تنها دانشمندان و عالمان از او می ترسند

در این آیه « انّما » به ما گوشزد می کند که فقط دانشمندان و علما هستند که از خدا می ترسند و کسان دیگر چنین ترسی از خدا ندارند.

با توجه به توضیح بالا، نوع حصر را در آیات زیر مشخص کنید:

﴿ و ما توفیقي إلّا بالله ﴾

توفیق من فقط به وسیله خداوند است

﴿ انّما تُنذِرُ من اتَّبع الذِّکرَ ﴾                  

تو ، فقط کسی را بیم می دهی که از قرآن پیروی کند

﴿  انّما یَخشی اللهَ من عباده العلماء ﴾

از میان بندگان خدا تنها دانشمندان و عالمان از او می ترسند.