|
جامد : اسم جامد به اسمی اطلاق می شود که از اصل فعل گرفته نشده باشد مانند : «رَجُلْ – دِرْهَمٌ.» |
|
مصدر بر سه قسم تقسیم می گردد . 1- مصدر مجرد ، 2- مصدر مزید ، 3- مصدر میمی . |
|
مصدر عبارت از اسمیست که به حالت یا کاری بدون زمان دلالت می کند مانند : حُسْنٌ . |
|
اسم فاعل اسمیست که از فعل گرفته می شود و بر کسی یا چیزی که فعل از آن صادر می شود دلالت دارد مانند : کاتب «نویسنده». |
|
اسم فاعل از فعل ثلاثی مجرد بر وزن فاعل می آید مانند : شاکر – شکر کننده. |
|
و در غیر ثلاثی مجرد بر وزن مضارع معلوم با تبدیل نمودن حرف مضارع به میم مضموم و مکسور ساختن ما قبل آخر آن مانند : مُکْرِم – اکرام کننده . |
|
اسم فاعل از ثلاثی مجرد بر وزن «فاعل» ساخته می شود و در غیر ثلاثی مجرد و مزید و رباعی مجرد به جای حرف مضارعه در اولین صیغه ی فعل مضارع و میم مضموم قرار می گیرد و در حرکت عین الفعل مکسور می شود. |
|
اسم مفعول، عبارت است از صیغه ای که بر آنچه فعل بر آن واقع شده دلالت می نماید ، مانند «مکسور – شکسته شده ». و از فعل ثلاثی مجرد بر وزن «مَفْعُول» می آید، مانند «مَنْصُور» و از غیر ثلاثی مجرد بر وزن فعل مضارع مجهول با تبدیل نمودن حرف مضارع به میم مضموم بنا می شود، مانند: «مُکَرَّم» که از فعل مضارع مجهول یُكَرَّمُ گرفته شده است. |
|
اسم مفعول تنها از فعل متعدی ساخته می شود که یا به نفسه متعدی است مانند مُستَخرَج یا بواسطه ی حرف جر متعدی شده مانند «مَغضُوبٌ عَلَیْهِ » . |
|
اسم مکان و زمان از جمله مشتقها هستند یعنی از مصدر یا فعل گرفته می شوند. |
|
اسم زمان اسمی است که بر زمان وقوع فعل دلالت می کند و مانند : «مَوْعِد – زمان وعده» |
|
اسم مکان اسمی است که به مکان وقوع فعل دلالت می کند ، مانند : « مَعْبَد – پرستشگاه ». |
|
اسم زمان و مکان از فعل ثلاثی مجرد در صورتیکه معتل الفاء بوده یا مضارع آن مکسور العین باشد ، بر وزن مَفعِل می آید مانند: (مَوْضِع، مجلس) و در غیر اینصورت بر وزن مَفْعَل می آید. |
|
مانند : « مَشْهَد - جای شهود یا شهادت» - «مَنظَر - منظر گاه» |
|
در فعل ثلاثی مزید ، اسم مکان هموزن اسم مفعول است مانند : مُخْتَبَر «آزمایشگاه » . |
|
صفت مشبهه عبارت از صفتی است که از فعل لازم مشتق می شود و بر ثبوت دلالت می کند ، مانند : حَسَنٌ « زیبا » ، کریمٌ « بزرگوار ». |
|
اسم مبالغه : اوزان مبالغه صفاتی است که صیغه ی اسم فاعلند و بر زیادتی صفت در موصوف دلالت می کنند و جز از ثلاثی ساخته نمی شود، هرگاه بخواهند نشان دهند صفتی بیش از حد در موصوف وجود دارد این صیغه را به کار می برند مانند «حاسد». |
|
اوزان آن عبارتند از : فعّال ، مانند «ضرّاب» ، فعّالة مانند : «علّامة » مِفْعال مانند «مِقْدام » ، فِعّیل مانند «میّدین» ، مِفعیل ، مانند : «مِعْطیر» - فُعلَة ، سبان : « صُحْكَة » فَعِل ، مانند «حَزِر» فَعیل ، مانند « رَحیم »، فَعول مانند «کَذوب» فُعّال ، مانند : «کُبّار» - فاعُول مانند : «فاروق»، فاعلة مانند «راویَة » فَعُولة مانند «فروقَه » مِفعالة مانند «مِجْداقة» مِفْعَل مانند «مَحْرَب» فَیعُول مانند «قَیّوم». |
|
اسم تفضیل از ثلاثی مجرد بر وزن «أَفْعلَ» و در مؤنث بر وزن ساخته می شود مانند حُسْنَی ، عُظْمَی . |
|
فعل تفضیل عبارت است از صیغه ای که به وصف چیزی با زیادتی به غیر آن دلالت می نماید. مانند یُوسفُ اکبرُ منِ یُونسَ . یوسف از یونس بزرگتر است. |
|
اسم تفضیل از فعلی بنا شود که ثلاثی و متصرف و معلوم و تام و قابل تفاضل باشد. و بر رنگ و عیب یا زینت و زیور دلالت نکند. |
|
نکته : |
|
هر گاه صفت مطلق از افعالی باشد که به رنگ یا عیب و زیور و زینت دلالت داشته باشد و بر وزن أَفْعل نباشد، در اینصورت اشکالی ندارد که صفت تفضیلی آن بر این وزن «أَفْعل» استوار گردد . مانند : « هذا أَقْبَحُ مِن ذاکَ و أشنَعُ فیهُ» چه آنکه صفت مطلق آنها « قبیحٌ و شنیعٌ » است. |
|
اسم آلت : اسمی است که وسیله ی انجام فعل است مانند «مفتاح – کلید». |
|
اسم آلت از فعل ثلاثی مجرد متعدی ساخته می شود 3 وزن دارد. |
- مِفْعَل : مانند : مِبْضَع – نیشتر
- مِفعال : مانند : مِقراض – قیچی
- مِفعَلة : مانند: مِزمَلَة – بند کوچک آهنی
|