توابع
1- بدل: هر گاه اسمی بيايد و بعد اسم دومی بيايد که اسم اول را توضيح دهد و مقصود گوينده اسم دوم باشد ، اسم دوم را بدل و اسم اول را بدل منه می گويند.
مثال 1:
جاء صَديقُکَ محمدٌ. دوستت محمد آمد.
صديق: اسم اول،فاعل و مرفوع، بدل منه
محمد: اسم دوم، بدل و مرفوع
مثال 2:
رايت صديقَکَ محمدا ً. دوستت محمد را ديدم.
صديق: اسم اول، مفعول به و منصوب، مبدل منه
محمدا: بدل ، اسم دوم، و منصوب
2- عطف بيان : هر گاه اسم اولی بيايد و بعد اسم دومی بيايد که اسم اول را توضيح بدهد،به اسم دوم عطف بيان می گويند و به اسم اول معطوف عليه می گويند.
با اين تعريف عطف بيان بسيار شبيه به بدل است، و لذا می گوييم در سه مورد زير حتما عطف بيان بگيريد و در غير اين سه مورد بدل:
الف- منادايی که" ال " دارد و جامد است.
مثال:
يا ايهاالناسُ
ای: منادای نکره مقصوده و مبنی بر ضم
الناس: چون " ال" دارد و جامد است ، عطف بيان است.
تذکر: منادايی که ""ال"" دارد و مشتق است صفت محسوب می شود.
مثال:
يا ايها العالمُ.
العالم: صفت و مرفوع
ب- مشار اليهی که " ال" دارد و جامد است.
مثال:
ذلک الکتابٌ لا ريب فيه ِ هدی ً للمتقين ِ.
ذلک: اسم اشاره،مبتدا و محلا مرفوع
الکتاب: مشار اليه، عطف بيان و مرفوع
ج- دو کلمه ابن و بنت که بعد از اسم علم آمده باشند.
مثال:
يا علیٌ بنٌ ابی طالبٍ .
علی: منادای علم و مبنی بر ضم
بن: عطف بيان و مرفوع
مثال 2:
يا فاطمة ُ بنت رسول الله ِ.
فاطمة: منادای علم و مبنی بر ضم
بنت: عطف بيان و مرفوع
3- عطف به حروف: هر گاه اسم دوم به وسيله يکی از حروف عطف ( وَ – فَ – ثمَ – اَو – اَم – لا – بَل – لکن )، از اسم اول تبعيت اعرابی کند، اسم دوم را معطوف و اسم اول را معطوف اليه گويند.
مثال: جاء علیٌ و محمدٌ.
علی : فاعل و مرفوع و معطوف اليه.
وَ: حرف عطف
محمد: معطوف ومرفوع
4- صفت: هر گاه اسم دوم، صفت برای اسم اول باشد، از 4 جهت صفت تابع موصوف است:
الف- از جهت اعراب
ب- از جهت جنس
ج- معرفه يا نکره بودن
د- مفرد يا مثنی يا جمع بودن
مثال: مدرسٌ مومنٌ.
مدرس: موصوف، مرفوع، مذکر، نکره ، مفرد
مومن: صفت ، مرفوع، مذکر، نکره ، مفرد
تذکر: اگر موصوف جمع غير عاقل باشد صفتش مفرد مونث می شود.
مثال: کتب ٌ مفيدة ٌ.
کتبٌ: جمع غير عاقل ، موصوف
مفيدة: صفت ، مفرد مونث
وبلاگ کانون عربی دهدشت